تابستان 98
نفسه مامان تمام مطالب تابستان رو توی همین پست یکجا برات مینویسم عشق دلم . امسال بر خلاف هر سال تابستون نرفتیم تهران یکی چون من کار ارایشگاه و تازه شروع کردم و شما هم فلوت کلاس میری و نمیخوام وقفه بیوفته اینجوری شد که امسال و موندیم بوشهر انشا الله ناهید جون میاد پیشمون چند روز خب 2 خرداد تولد مامان مریم بود و ما سوپرایزی براش یدونه کیک خریدیم و کلی اونشب خندیدیم کنا ر هم و شب خیلی خوبی بود انشا الله سالیان سال سایشون بالای سرمون باشه فریماه و سروش نبودن 😭 اینروزا صبحا برای خودت هر بار یه مدلی مشغولی یبار من که بیدار شدم تندی خزیدی زیر پتو و گفتی میخوام دراز بکشم . شاخ در اوردم چطور ...